بی اختیار((اِ)) بی اراده، بدون فکر و تصمیم قبلی ادامه... بی اراده، بدون فکر و تصمیم قبلی تصویر بی اختیار فرهنگ فارسی معین
بی اختیار بلااراده، بی اراده، ملزم، ناچار، ناگزیرمتضاد: مختار ادامه... بلااراده، بی اراده، ملزم، ناچار، ناگزیرمتضاد: مختار فرهنگ واژه مترادف متضاد